بر خسته‌اي ملامت چندين چه مي‌پسندي؟

شاعر : اوحدي مراغه اي

کورا نظر بپوشد شوخي به چشم‌بنديبر خسته‌اي ملامت چندين چه مي‌پسندي؟
گر درد ما بنوشي، بر درد ما نخندياي خواجه‌ي فسرده، خوبي دلت نبرده
زان شب که نقل کرديم آن پستهاي قنديچون پسته لب ببستم از ذکر شکر او
کي سر نهد به مهري؟ سروي بدان بلنديدر دست کوته ما مهر زر ار نبيند
شاخ سکون و صبرم، کز بيخ و بن بکنديديگر بهيچ آبي در بار و بر نيايد
چون اوحدي که داند سر نيازمندي؟هر کس حکايت خود اندر نبشت، ليکن